
خاطره یکی از قوی ترین محرک های مغز ِ آدمه. می تونه حتا سرنوشت ِ آدم رو عوض کنه.
لزوما خاطره از مسافرت و هیجان و این ور اون ور رفتن به دست نمیاد. گاهی بعضی خاطره ها شیرینن به دلیل ِ تکرار ناپذیری شون. بازگویی ِ اونها می تونه شیرینیش رو دوباره به یاد بیاره و کام ِ تلخ ِ الان ِ آدم رو شیرین کنه.
در زندگی هایی هم که به ظاهر ساکن و راکد هستن، لذت هایی وجود داره که درکش برای دیگری ممکن نیست. این ها اکثرا از نوع ِ خاطره های تکرار پذیرن. یعنی چیزی لذت بخش بوده با یکبار انجامش و هی تکرارش می کنی. مثل ِ یادآوری ِ باد زدن ِ کباب، یادآوری ِ فلان آهنگ و ... .
امروز با نقشه ی گوگلی به صورت مجازی و روی عکس های ماهواره ای از شهرم، از خانه ی پدر و مادرم رفتم تا سینما، بعد هم به کتاب فروشی. تمام ِ مسیر ِ اتوبوس رو ذره ذره رفتم. به یک جایی که اتوبوس ِ ما (!) رسید، حس ِ گس و شیرین ِ ساعت ِ 3 عصر ِ داغ توی اتوبوس ِ گرم و ده ها آرزو در سرم بهم دست داد. اینقدر این حس دقیق دوباره بازسازی شد که نفهمیدم چرا اشکم در آمد. قلبم می تپید و طاقت نیاوردم و نقشه ی گوگلی رو بستم.
برای مغز و حس هاش تشخیص ِ واقعیت ِ رخ داده یا مجازی (متاسفانه یا خوشبختانه) فرقی نداره. یه ذهن ِ خلاق اگه بفهمه مغز نمی تونه بین ِ رخ داده و رخ نداده تفکیک قائل بشه، چه می پرسه؟
... محمد
Excerpt: A memory is a powerfull tool to change your lifestyle.