Shefa


Shefa


Posted: 17 Dec 2009 11:03 AM PST

از میان کوچه‌ها می‌‌گذرم . . .

خبری دارم، خبری دارم از بی‌ خبری !

ماه از میان کوچه‌های آسمان می‌‌گذرد

و از هر پنجره‌ای سرک می‌‌کشد

دسته‌ای خوشهٔ گندم به دست دارد

و هر از چندی

آن را تکانی می‌‌دهد،

باشد که ردی از خود به جای گذارد . . .

"من به دنبال دل آویز‌ترین شعر جهان می‌‌گشتم!"

سلام به همهٔ شفایی‌ها (: . . .

بدون کلک و حقه بازی!

Posted: 17 Dec 2009 05:58 AM PST


عرض شود فی‌ الباب نه‌ سالگی ، مبارک باشه صد سال نه‌ به این سالها!

و باز هم عرض شود که تولد که بدون آهنگو قرو اینا که نمیشه اینم همون آهنگ برای اول صبح که پر انرژی و سر حال بزنی‌ تو گوش همچی‌



منم خدای خودم رو دارم، بالاخره یه جایی‌ یه موقعی یه لحظه‌ای..... و اونوقت.........



این آهنگ هم به خاطر اینکه دیگه خیلی‌ بترکونیم واسه نه‌ سالگی، گرچه خودمون که ترکیدیم کلا.


-------------------------------------------------

پ.ن. چقدر این موضوع هارا توی دانشگاهامون دیدیم، من اونقدر دیدم که تعدادش از دستم در رفته، اصلا یه چیز عادی شده، مگه غیر این هم هست!؟

۱- استادی (از بودجه‌ی پژوهشی اش‌) حق ثبت نام کنفرانس دانش‌جوی یک دانشگاه دیگر را، پس از آگاهی با واسطه از پذیرش مقاله، می‌پردازد به شرط آن‌که نام او به عنوان مولف باشد.

۲- دانش جو نام دانش‌چوی دوست خود -- که اصلا از موضوع پژوهش بی اطلاع است - را هم اضافه می‌کند تا در گرفتن پذیرش او کمک کند. یا استاد نام هم‌سرش، نام دوست اش را. راستی دقت کرده‌اید که در این سال‌ها میانگین تعداد مولفان یک مقاله‌ی ایرانی چه قدر زیاد شده! کسی وقت داشته باشد به سادگی این آمار را می‌شود استخراج کرد.

۳- استاد به دانش‌جویش می‌گوید که هر مقاله ای در هر زمینه (حتا خارج از موضوع پروژه یا تزش با او) و با هر کس می‌نویسد باید نام او هم باشد. حالا استاد مشهور به کار در زمینه‌‌ی «الف» است و مقاله‌ی منتشره در زمینه‌‌ی کاملاً متفاوت «ب»، البته who cares!



وبلاگ استادان علیه تقلب

لینک مستقیم
http://shefa-en.blogspot.com/2009/12/shefa_18.html