Shefa |
Posted: 15 Oct 2009 01:14 PM PDT ![]() وقتی به دنیا آمد دو دست نداشت و این تنها دلیلی بود که پدر و مادرش او را رها کردند و به دست پرورشگاه سپردند.تا 5 سالگی نامی نداشت و او که فقط معلول جسمی بود در پرورشگاهی در کرمانشاه ، بین کودکان عقب مانده ذهنی پرورش یافت. تا اینکه جوانی 19 ساله بود که به آسایشگاه کهریزک تهران منتقل شد. ![]() فاطمه نیز وقتی نوزاد بود دچار ضایعه نخاعی شد و در اثر عمل جراحی ، برای همیشه فلج ماند . تا سن 18 سالگی با پدر و مادرش زندگی میکرد اما بعد از آن احساس کرد اگر به کهریزک بیاید خانواده اش راحت تر زندگی می کنند. ![]() بعد از چند سال زندگی در آسایشگاه ، احمد و فاطمه تصمیم به ازدواج گرفتند اما با مخالفت های آسایشگاه روبرو شدند . این بود که با ترفندی جالب و با اصرار زیاد ، بالاخره با هم ازدواج کرده و در یکی از خانه های زوج های معلول در آسایشگاه ساکن شدند. ![]() ادامه ی این مطلب ِ امیدبخش در وبلاگ منصوره ---------------- اگر من جای خدا بودم یک آیه اضافه می کردم به همه ی کتاب های آسمانی: آیا فرقی نیست بین ِ آنها که امیدوارند و آنها که ناامیدند؟ That's what makes a huge difference in the quality of life. ... محمد |
You are subscribed to email updates from Shefa To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |